ارزش گذاری کسب و کار که به عنوان ارزش گذاری شرکت نیز شناخته می شود، فرآیند تعیین ارزش اقتصادی یک تجارت است. در طول فرآیند ارزش گذاری، تمام زمینه های یک کسب و کار برای تعیین ارزش آن و ارزش بخش ها یا واحدهای آن تجزیه و تحلیل می شود. مالکان اغلب برای برآورد عینی ارزش کسب و کار به ارزیاب های حرفه ای کسب و کار مراجعه می کنند.
انواع ارزش سهام
۱. ارزش اسمی
ارزش اسمی هر سهم قیمتی است که روی برگه آن سهم نوشته می شود. ارزش اسمی برابر است با سرمایه شرکت تقسیم بر تعداد سهام منتشر شده توسط شرکت.
۲. ارزش بازار
ارزش بازار به مجموع ارزش دلاری یا ریالی بازار سهام یک شرکت اشاره دارد. جامعه سرمایه گذاری از این رقم برای تعیین اندازه شرکت به جای رقم فروش یا کل دارایی استفاده می کند. ارزش بازار با ضرب قیمت سهام شرکت در تعداد کل سهام موجود آن محاسبه می شود.
ارزش بازار اغلب برای تعیین اندازه یک شرکت استفاده می شود، سپس عملکرد مالی شرکت را برای شرکت های دیگر با اندازه های مختلف ارزیابی می کند.
به این مسئله هم باید توجه کرد که در سرمایهگذاری، شرکتهایی که دارای ارزش بازار بزرگتر هستند، اغلب سرمایهگذاریهای مطمئنتری هستند، زیرا آنها شرکتهای تثبیتشدهتری را با سابقهی عموما طولانیتر در تجارت نشان میدهند.
درک ارزش یک شرکت یک وظیفه مهم است و اغلب تشخیص سریع و دقیق آن دشوار است. ارزش بازار یک روش سریع و آسان برای تخمین ارزش یک شرکت با برون یابی ارزشی است که بازار فکر می کند برای شرکت های سهامی عام ارزش دارد.
پس از اینکه یک شرکت وارد بورس شد و شروع به معامله در بورس کرد، قیمت آن بر اساس عرضه و تقاضا برای سهام آن در بازار تعیین می شود. اگر تقاضا برای سهام آن به دلیل عوامل مساعد زیاد باشد، قیمت آن افزایش می یابد.
اگر پتانسیل رشد آینده شرکت خوب به نظر نرسد، فروشندگان سهام می توانند قیمت آن را کاهش دهند. پس از آن، ارزش بازار به یک تخمین بیدرنگ از ارزش شرکت تبدیل میشود.
با توجه به سادگی و اثربخشی آن برای ارزیابی ریسک، ارزش بازار می تواند معیار مفیدی برای تعیین سهام مورد علاقه شما و نحوه تنوع بخشیدن به پرتفوی خود با شرکت هایی با اندازه های مختلف باشد.
شرکت های بزرگ (معروف به سرمایه بزرگ) معمولاً برای مدت طولانی وجود داشته اند و بازیگران اصلی در صنایع با سابقه هستند. سرمایهگذاری در شرکتهای بزرگ لزوماً در مدت زمان کوتاهی بازدهی کلان را به همراه ندارد، اما در درازمدت، این شرکتها عموماً با افزایش مداوم ارزش سهام و پرداخت سود سهام به سرمایهگذاران پاداش میدهند.
شرکت های با سرمایه متوسط به طور کلی شرکتهایی هستند که در صنعتی فعالیت میکنند که انتظار میرود رشد سریعی را تجربه کنند. شرکت های با سرمایه متوسط در حال توسعه هستند. آنها ذاتاً دارای ریسک بالاتری نسبت به شرکت های با سرمایه بزرگ هستند، زیرا آنها به اندازه ای تثبیت نشده اند، اما به دلیل پتانسیل رشد خود جذاب هستند.
شرکتهای کوچک میتوانند جوانتر باشند و یا به بازارهای خاص و صنایع جدید خدمت کنند. این شرکت ها به دلیل قدمت کم، بازارهایی که در آنها خدمت می کنند و اندازه آنها، سرمایه گذاری هایی با ریسک بالاتر در نظر گرفته می شوند. شرکت های کوچکتر با منابع کمتر نسبت به کندی های اقتصادی حساس تر هستند.
در نتیجه، قیمت سهام با سرمایه کوچک نسبت به شرکتهای بالغتر و بزرگتر، نوسانتر و نقدشوندگی کمتری دارد. در عین حال، شرکت های کوچک اغلب فرصت های رشد بیشتری را نسبت به شرکت های بزرگ ارائه می دهند.
۳. ارزش دفتری
این ارزش حقوق صاحبان سهام یک تجارت است که در صورت ترازنامه نشان داده شده است. ارزش دفتری با کسر کل بدهی های یک شرکت از کل دارایی های آن به دست می آید. ارزش دفتری یک دارایی معادل ارزش دفتری آن در ترازنامه است و ارزش آن اغلب کمتر از ارزش بازار یک شرکت یا دارایی است. از دو نسبت ارزش دفتری هر سهم (BVPS) و نسبت قیمت به دفتر (P/B) در تحلیل بنیادی استفاده می شود.
ارزش دفتری عبارت است از ارزش حسابداری دارایی های شرکت منهای کلیه مطالبات مازاد بر حقوق صاحبان سهام (مانند بدهی های شرکت). اصطلاح ارزش دفتری از رویه حسابداری ثبت ارزش دارایی به بهای تمام شده تاریخی اصلی در دفاتر ناشی می شود. در حالی که ارزش دفتری یک دارایی ممکن است در طول زمان با اندازهگیریهای حسابداری ثابت بماند، ارزش دفتری یک شرکت در مجموع میتواند از انباشت درآمد حاصل از استفاده از دارایی رشد کند.
از آنجایی که ارزش دفتری یک شرکت نشان دهنده ارزش سهام است، مقایسه ارزش دفتری با ارزش بازار سهام می تواند به عنوان یک تکنیک ارزیابی موثر در تصمیم گیری برای تصمیم گیری در مورد قیمت گذاری منصفانه سهام عمل کند.
به عنوان ارزش حسابداری یک شرکت، ارزش دفتری دو کاربرد اصلی دارد: ۱) این به عنوان ارزش کل دارایی های شرکت عمل می کند که سهامداران از نظر تئوری در صورت انحلال یک شرکت دریافت می کنند. ۲) هنگامی که با ارزش بازار شرکت مقایسه می شود، ارزش دفتری می تواند نشان دهد که قیمت سهام کمتر است یا بیش از حد.
ارزش دفتری هر سهم (BVPS) روشی برای محاسبه ارزش دفتری هر سهم یک شرکت بر اساس حقوق صاحبان سهام مشترک در شرکت است. در صورت انحلال شرکت، ارزش دفتری هر سهم عادی نشان دهنده ارزش باقی مانده برای سهامداران عادی پس از انحلال کلیه دارایی ها و پرداخت کلیه بدهکاران است. اگر BVPS یک شرکت بالاتر از ارزش بازار هر سهم آن باشد، ممکن است سهام آن کمتر از ارزش گذاری شده در نظر گرفته شود.
در امور مالی شخصی، ارزش دفتری یک سرمایه گذاری بهایی است که برای سرمایه گذاری اوراق بهادار یا بدهی پرداخت می شود. هنگامی که یک شرکت سهام می فروشد، قیمت فروش منهای ارزش دفتری، سود یا زیان سرمایه حاصل از سرمایه گذاری است.
نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B) به عنوان یک مضرب ارزشیابی برای مقایسه ارزش بین شرکتهای مشابه در همان صنعت، زمانی که از یک روش حسابداری یکسان برای ارزیابی دارایی پیروی میکنند، مفید است.
لازم به ذکر است با توجه به تورم موجود در کشور و تغییر سریع ارزش دارایی ها، برای استفاده از این روش بایستی ارزش شرکت ها به روز شوند. زیرا ترازنامه شرکت ها به بهای تمام شده گزارش می شودو برخی شرکت ها قدیمی تر هستند و از طرفی برخی شرکت ها تجدید ارزیابی داده باشند و این باعث می شود مقایسه ی بین شرکت ها به درستی صورت نگیرد.
۴. ارزش انحلال
ارزش انحلال، وجه نقد خالصی است که یک کسب و کار در صورت انحلال دارایی ها و پرداخت بدهی ها دریافت می کند در تعبیری دیگر ارزش انحلال ارزش خالص دارایی های فیزیکی یک شرکت در صورتی است که از حالت تجاری خارج شود و دارایی ها فروخته شوند. ارزش انحلال ارزش املاک، وسایل، تجهیزات و موجودی شرکت است. دارایی های نامشهود از ارزش انحلال شرکت مستثنی می شوند.
ارزش انحلال معمولا کمتر از ارزش دفتری است. دارایی ها در زمان انحلال با ضرر فروخته می شوند زیرا فروشنده باید تا حد امکان در مدت کوتاهی پول نقد جمع آوری کند.
۵. ارزش ذاتی
ارزش ذاتی هر سهم قیمت واقعی آن سهم است، قیمت ذاتی هر سهم معادل است با ارزش فعلی جریانات نقدی که در آینده ایجاد می نماید و ممکن است ارزش بازار سهم از ارزش ذاتی آن کمتر، بیشتر یا برابر با آن باشد.
روش های ارزش گذاری سهام یک شرکت
راه های متعددی برای ارزش گذاری سهام یک شرکت وجود دارد. در زیر با چندین مورد از این روش ها آشنا خواهید شد:
۱)روش های مبتنی بر درآمد
روش های درآمدی، روش هایی هستند که اساس آن ها بر مدل های تنزیل جریانات نقدی دارایی استوار است و از طریق به دست آوردن ارزش فعلی جریانات نقدی منتسب به آن دارایی، ارزش ذاتی آن دارایی محاسبه می شود. در واقع در این مدل برای تخمین برای تخمین ارزش ذاتی یک ورقه بهادار، ارزش فعلی منافع مورد انتظار آتی آن ورقه بهادار محاسبه میشود.
حال در این مدل، منافع آتی مورد انتظار ورقه بهادار در روش های مختلف متفاوت است. در برخی از روش ها مانند روش تنزیل سودهای تقسیمی فرض بر آن است که منافع آتی مورد انتظار ورقه بهادار، جریان های نقد مورد انتظاری است که به صورت سود سهام بین سهامداران توزیع میگردد.
همچنین در مدل جریان نقد آزاد صاحبان سهام فرض بر آن است که منافع آتی مورد انتظار ورقه بهادار، جریان های نقد مورد انتظار شرکت است که بعد از کم کردن هزینه های سرمایه ای و سرمایه در گردش به دست صاحبان سهام میرسد.
۱.۱ روش جریان نقدی تنزیل شده (DCF)
روش DCF برای ارزیابی کسب و کار مشابه ضریب سود است. این روش بر اساس پیش بینی جریان های نقدی آتی است که برای بدست آوردن ارزش بازار فعلی شرکت تنظیم می شود.
تفاوت اصلی بین روش جریان نقدی تنزیل شده و روش ضریب سود در این است که برای محاسبه ارزش فعلی تورم را در نظر می گیرد. تجزیه و تحلیل DCF تلاش می کند تا ارزش یک سرمایه گذاری را امروز، بر اساس پیش بینی هایی از میزان پولی که آن سرمایه گذاری در آینده ایجاد می کند، تعیین کند.
این می تواند به کسانی که در فکر خرید یک شرکت یا خرید اوراق بهادار هستند کمک کند تا تصمیمات خود را بگیرند. تجزیه و تحلیل جریان نقدی تنزیل شده همچنین می تواند به صاحبان و مدیران کسب و کار در تصمیم گیری در مورد بودجه بندی سرمایه یا هزینه های عملیاتی کمک کند.
اگر DCF بالاتر از هزینه فعلی سرمایه گذاری باشد، این فرصت می تواند منجر به بازده مثبت شود و ممکن است ارزشمند باشد. شرکت ها معمولاً از میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC) برای نرخ تنزیل استفاده می کنند، زیرا نرخ بازده مورد انتظار سهامداران را محاسبه می کند. یکی از معایب DCF اتکای آن به تخمینهای جریانهای نقدی آتی است که میتواند نادرست باشد.
هدف از تجزیه و تحلیل DCF تخمین پولی است که سرمایهگذار از یک سرمایهگذاری دریافت میکند، با تنظیم ارزش زمانی پول. ارزش زمانی پول فرض میکند که دلاری که امروز دارید ارزش بیشتری از دلاری دارد که فردا دریافت میکنید، زیرا میتوان آن را سرمایهگذاری کرد. به این ترتیب، تجزیه و تحلیل DCF در هر موقعیتی که یک فرد در حال پرداخت پول در حال حاضر با انتظار دریافت پول بیشتر در آینده است مفید است.
به عنوان مثال، با فرض نرخ بهره سالانه ۵ درصد، ۱ دلار در یک حساب پس انداز ارزش ۱.۰۵ دلار در سال خواهد داشت. به همین ترتیب، اگر پرداخت ۱ دلاری به مدت یک سال به تعویق بیفتد، ارزش فعلی آن ۹۵ سنت است زیرا نمی توانید آن را به حساب پس انداز خود برای کسب سود انتقال دهید.
برای دریافت سهام عدالت کلیک کنید
برای انجام تجزیه و تحلیل DCF، سرمایه گذار باید در مورد جریان های نقدی آتی و ارزش پایانی سرمایه گذاری تخمین بزند. همچنین سرمایه گذار باید نرخ تنزیل مناسبی را برای مدل DCF تعیین کند که بسته به پروژه یا سرمایه گذاری مورد نظر متفاوت خواهد بود. عواملی مانند مشخصات ریسک شرکت یا سرمایه گذار و شرایط بازار سرمایه می توانند بر نرخ تنزیل انتخابی تأثیر بگذارند.
اگر سرمایه گذار نتواند جریان های نقدی آتی را تخمین بزند، یا پروژه بسیار پیچیده باشد، DCF ارزش زیادی نخواهد داشت و باید از مدل های جایگزین استفاده کرد.
از مزایای این روش می توان به موارد زیر اشاره کرد: ۱) تجزیه و تحلیل جریان نقدی تنزیل شده می تواند به سرمایه گذاران و شرکت ها ایده بدهد که آیا سرمایه گذاری پیشنهادی ارزشمند است یا خیر. ۲) این تحلیلی است که می تواند برای انواع سرمایه گذاری ها و پروژه های سرمایه ای که جریان های نقدی آتی را می توان به طور منطقی تخمین زد، اعمال کرد. ۳) پیش بینی های آن را می توان بهینه سازی کرد تا نتایج متفاوتی را برای سناریوهای مختلف فراهم کند.
این می تواند به کاربران کمک کند تا پیش بینی های مختلفی را که ممکن است امکان پذیر است، حساب کنند.
از معایب این روش می توان به موارد زیر اشاره کرد: ۱) محدودیت عمده تجزیه و تحلیل جریان نقدی تنزیل شده این است که شامل برآوردها می شود، نه ارقام واقعی. بنابراین نتیجه DCF نیز یک تخمین است. این بدان معناست که برای مفید بودن DCF، سرمایه گذاران و شرکت ها باید نرخ تنزیل و جریان های نقدی را به درستی برآورد کنند. ۲) جریانهای نقدی آتی به عوامل مختلفی از جمله تقاضای بازار، وضعیت اقتصاد، فناوری، رقابت و تهدیدها یا فرصتهای پیشبینی نشده متکی هستند.
اینها را نمی توان دقیقاً اندازه گیری کرد. سرمایه گذاران باید این اشکال ذاتی را برای تصمیم گیری خود درک کنند. ۳) لزوما نباید به طور انحصاری به DCF تکیه کرد، حتی اگر بتوان تخمین های محکمی انجام داد. شرکت ها و سرمایه گذاران باید فاکتورهای شناخته شده دیگری را نیز در هنگام تعیین یک فرصت سرمایه گذاری در نظر بگیرند.
یکی از رایج ترین مدل های DCF مدل تنزیل شده سود تقسیمی (DDM) می باشد. در این مدل تک تک جریان های نقدی (سودهای تقسیمی) هر دوره را با نرخ بازده مورد انتظار تنزیل می نماییم. در واقع ارزش فعلی سودهای تقسیمی را محاسبه میکنیم.
در صورتی که شرکت ها به ثبات رسیده باشند و نرخ رشد سودهای آن ها ثابت شده باشد، ارزش گذاری سهام به روش گردون انجام خواهد شد. مدل گردون ارزش سهام را به سود تقسیمی دوره های بعد، هزینه حقوق صاحبان سهام و نرخ رشد مورد انتظار سودهای تقسیمی مربوط می سازد.
که در اینجا DPS نشان دهنده سود تقسیمی، k نشان دهنده بازده مورد انتظار و g نشان دهنده و نرخ رشد مورد انتظار سودهای تقسیمی می باشد.
۲. روش های مبتنی بر ضرایب قیمتی بازار
۲.۱ نسبت قیمت به درآمد هر سهم (P/E)
به جای روش درآمد، ضریب سود ممکن است برای بدست آوردن تصویر دقیق تری از ارزش واقعی یک شرکت استفاده شود، زیرا سود یک شرکت نسبت به درآمد فروش، شاخص قابل اعتمادتری برای موفقیت مالی آن است. ضریب سود یک معیار مالی است که قیمت سهام فعلی یک شرکت را بر حسب سود هر سهم (EPS) سهام شرکت، که به سادگی به عنوان قیمت هر سهم/درآمد هر سهم محاسبه میشود، چارچوب میدهد.
همچنین به عنوان نسبت قیمت به درآمد (P/E) شناخته می شود، ضریب سود را می توان به عنوان یک ابزار ارزیابی ساده برای مقایسه گرانی نسبی سهام شرکت های مشابه استفاده کرد. همچنین میتواند به سرمایهگذاران کمک کند تا قیمتهای فعلی سهام را بر اساس قیمتهای تاریخی آنها بر اساس سود نسبی قضاوت کنند.
ضریب سود می تواند ابزار مفیدی برای تعیین میزان گرانی قیمت فعلی یک سهم نسبت به سود هر سهم آن شرکت باشد. این یک رابطه مهم است زیرا قیمت یک سهام از نظر تئوری فرض می شود تابعی از ارزش آتی پیش بینی شده شرکت صادرکننده و جریان های نقدی آتی ناشی از مالکیت آن سهام باشد.
اگر قیمت سهام از نظر تاریخی نسبت به درآمد شرکت گران باشد، ممکن است نشان دهد که زمان بهینه ای برای خرید این سهام نیست زیرا بسیار گران است. علاوه بر این، مقایسه ضرایب سود در شرکتهای مشابه میتواند به نشان دادن گرانی قیمت سهام شرکتهای مختلف نسبت به یکدیگر کمک کند.
به عنوان مثالی از کاربرد عملی ضریب سود، شرکت ساختگی الف را در نظر بگیرید. فرض کنید این شرکت دارای قیمت سهام فعلی ۵۰۰ تومان برای هر سهم و سود هر سهم ۵۰ تومان است. تحت این مجموعه شرایط، ضریب سود ۵۰ تومان / ۵۰۰ تومان = ۱۰ خواهد بود. این بدان معناست که سرمایه گذاران تا ۱۰ برابر eps شرکت حاضر به قیمت گذاری سهام آن برای خرید هستند.
این ضریب را میتوان به صورت شفاهی با گفتن این جمله بیان کرد: شرکت الف با ۱۰ برابر سود معامله میشود. مقایسه ضریب سود شرکت الف با سایر شرکتهای مشابه نیز میتواند معیار سادهای برای قضاوت گرانی سهام نسبت به درآمد آن باشد.
اگر شرکت ب نیز دارای EPS ۵۰ تومانی باشد، اما قیمت سهام فعلی آن ۶۵۰ تومان باشد، ضریب سود آن ۱۳ سال است. در نتیجه، ممکن است این سهام نسبتاً گرانتر از سهام شرکت الف در نظر گرفته شود که تنها ضریب ۱۰ ساله دارد.
۲-۲) نسبت قیمت به فروش هر سهم (P/S)
این نسبت نشان دهنده آن است که قیمت هر سهم چند برابر فروش هر سهم می باشد و برای ارزش گذاری شرکت هایی که تازه شروع به فعالیت کرده اند مناسب می باشد. برای راحتی محاسبه نیز می توان ارزش بازار شرکت را بر کل فروش آن شرکت تقسیم کرد.
۲-۳) نسبت قیمت به ارزش به ارزش دفتری هر سهم (P/B)
این نسبت بیانگر آن است که قیمت سهم چند برابر ارزش دفتری هر سهم می باشد. این نسبت بیشتر برای ارزش گذاری شرکت های مالی کاربرد دارد. در صورتی که که روش های حسابداری یکسانی در صنعت مورد نظر وجود داشته باشد، از این نسبت میتوان برای کل شرکت های درون صنعت استفاده کرد.
همچنین برای شرکت هایی که زیان ده هستند و نمیتوان از نسبت P/E را برای آن ها استفاده کرد، میتوان از نسبت P/B استفاده نمود به شرطی که شرکت زیان انباشته نداشته باشد چون در این صورت ممکن است حقوق صاحبان سهام آن نیز منفی گردد و از خود این نسبت نیز نتوان استفاده نمود.
۳ ) روش های دارایی محور
در روش ارزش گذاری مبتنی بر دارایی، ارزش ذاتی سهام شرکت از طریق ارزش روز دارایی های شرکت منهای ارزش روز بدهی ها و حقوق صاحبان سهام ممتاز شرکت بدست می آید. این روش ارزش گذاری بیشتر برای شرکت های مالی و سرمایه گذاری استفاده می شود.
این گزارش به هیچ وجه فهرستی جامع از روشهای ارزشگذاری کسبوکار که امروزه استفاده میشود نیست. روشهای دیگری مانند ارزش جایگزینی، ارزش تفکیک و بسیاری از روش های دیگر وجو دارند.